
چرا مصرف کربوهیدرات ها از چربی سوزی جلوگیری می کند؟
بررسی مکانیسم هایی که کربوهیدرات ها با آن چربی سوزی بدن را قطع می کنند.
می خواهیم از تناسب اندام صحبت کنیم یا زمانی که می خواهیم
وزنمان را نرمال کنیم ابتدا باید درک کنیم که چرا
بدن ما در مرتبه ی اول چربی ذخیره می کند؟
دلیل ذخیره چربی در بدن را نمی توانیم فقط چربی ها بدانیم چون چربی نوعی از
سوخت و غذا برای بدن ماست و چربی ها تنها فرم غذا برای بدن ما نیستند.
البته اغلب می شنویم که گفته می شود شما چاق و چرب تر می شوید چون کالری های
زیادی می خورید و چربی زیادی می خورید و چون چربی ها کالری های زیادی دارند در
نتیجه شما را چاق تر می کنند. این طور که گفته می شود درست نیست و واقعا سیستم بدن
ما برای ذخیره سازی چربی اینگونه عمل نمی کند.
به صورت واقعی انرژی اضافی از هر نوعی در
بدن می تواند به فرم چربی ذخیره شود و ما را چاق تر کند.
زمانی که بدن ما نیاز به منابعی دارد ما گرسنه می شویم و ما می توانیم اضافه
ی چیزهایی را که می خوریم ذخیره کنیم. مثلاً فرض کنیم غذایی ناسالم با ۱۰۰۰ کالری را می خورید، این مقدار کالری در طی ۲ تا ۳ ساعت در سیستم
گوارش بدن ما جذب جریان خون ما می شود و ما در طی این ۲ تا ۳ ساعت حدود ۳۰۰ کالری را مصرف می کنیم و بقیه ی آن که حدود ۷۰۰ کالری است را ذخیره خواهیم کرد.
در ادامه فرض بر این است که ما مدت زمانی را به غذا دسترسی نخواهیم داشت و
اصطلاحا روزه خواهیم بود و در این حالت ما شروع به استفاده از این انرژی
های اضافه ذخیره شده در بدن خواهیم کرد. و این هارمونی زیبا و طبیعی بدن است.
گرسنه می شویم می خوریم و مقداری را ذخیره می کنیم و زمانهایی که نمی خوریم و این
ذخایرمان را می سوزانیم و استفاده می کنیم.
این سیستم به قدمت هر حیات و زندگی که در سیاره ما وجود دارد است و بسیار
خوب و عالی کار کرده است و می کند.
دلیل ذخیره انرژی به
فرم چربی در بدن کارایی چربی است چرا که می توان انرژی بسیار زیادی را در فرم کار
آمد چربی ذخیره کرد بدون اشغال فضای زیاد و وزن بالا.
دلیل اینکه ما چربی ذخیره می کنیم این است که زیاد می خوریم.
هر غذایی را از هر فرمی بخوریم اضافه اش به صورت چربی در بدن ذخیره خواهد شد.
نکته ای که در مورد خوردن زیاد وجود دارد این است که این رفتار نشأت گرفته
از اراده و یا عدم توانایی هیچ کس نیست و این بر می گردد به دلایل بسیار منطقی و
هورمونی در بدن که ما آنها را در ادامه بررسی خواهیم کرد.
بدن بدون هورمون انسولین نمی تواند چربی ها را ذخیره کند و هورمون انسولین نقش اصلی را در ذخیره سازی چربی ایفا می کند. اگر بدن نتواند هورمون انسولین را بسازد یا نتواند آن را به هر نحوی دریافت کند چاق تر و چرب تر نخواهد شد. اتفاقی که برای دیابتی های نوع1 می افتد این است که با وجود بالا رفتن گلوکز خون حتی بسیار بسیار بالا، به هیچ وجه به دلیل عدم تولید انسولین توسط بدنشان نمی توانند وزن اضافه کنند و در برخی موارد حتی منجر به مرگشان نیز می شود و لذا مجبورند تا انسولین مصرف کنند. ما بایستی تفاوت انرژی در جریان خون و انرژی درون سلول را درک کنیم. بعد از خوردن چیزی ما گلوکز را گوارش و وارد جریان خون میکنیم. سلول ها از خون تغذیه می کند و قسمت اعظم فعالیت های متابولیکی درون سلول اتفاق می افتد، سلول کارخانه ی بدن است. انرژی می سازد، بافت و پروتئین ها را می سازد (اعضای بدن) و ... .
گلوکز موجود در جریان خون نیاز دارد برای استفاده بدن وارد
سلول شود و این اتفاق بدون انسولین به هیچ وجه نخواهد افتاد. انسولین در واقع
کلیدی است که دروازه های سلول ها را می گشاید تا گلوکز از این طریق وارد سلول ها
شود. به این دلیل است که دیابتی های نوع را این انسولین را ندارند و مجبورند آن را
تزریق کنند.
اگر شما دیابتی هستید، مقاومت به انسولین دارید باید این
کار کردهای انسولین را به درستی درک کنید. شاید با وجود درک این مطالب خیلی ها
انسولین را چیز بدی تصور کنند و آن را خطرناک تصور کنند و باید به شدت با آن مقابله
کرد. در حالی که انسولین برای زندگی ضروری
است برای حیات ما ضروری است و نکته این است که انسولین را در مقادیر سالم و بهینه
داشته باشیم. اگر همانند حیوانات موجود در طبیعت هر چقدر انسولین را در مقادیر
بهینه در بدنمان داشته باشیم و بخواهیم این اتفاق به درستی در بدنمان بیافتد
بایستی همانند دیگر حیوانات و موجودات در طبیعت و سیاره خاکی غذاها و منابع مان را
از طبیعت، زمین و این سیاره دریافت کنیم. غذا را آن طور که است باید دریافت کنیم و
بخوریم.
باید مثل حیوانات باشیم که حرکت می کنند، می گردند تا غذا را پیدا کرده و استفاده
کنند. تقریباً تمام روز را برای این منظور یعنی پیدا کردن غذا حرکت می کنند و این
هدف حیوانات از حرکت است و می توانند حرکت کنند تا غذا و حیات دریافت کند.
موجوداتی به نام گیاهان وجود دارند که نمی توانند حرکت کنند و ریشه دارند. آنها
غذایشان را، منابع آب و مواد را از خاک با ریشه هایشان می گیرند.
اگر ما ریشه در خاک نداریم پس بایستی مثل سایر حیوانات حرکت کنیم ، در حالی که
امروزه امروزه ما سبک زندگی ای را داریم که بدون حرکت کردن می توانیم غذا دریافت
کنیم و این مسئله است. ما بایستی این وضعیت را درک کنیم و اینکه این حالت
چگونه می تواند ما را تحت تأثیر قرار دهد.
تا زمانی که ما غذاهایمان را از سیاره زمین و به صورتی که طبیعی اند و وجود دارند
دریافت کنیم و حرکت کنیم همان طور که سایر حیوانات به صورت طبیعی هستند، سالم
خواهیم ماند. تنظیمات درست و طبیعی خواهیم داشت، تعادل میان خوردن و روزه داری را
خواهیم داشت، تعادل بین گرسنگی و سیری را خواهیم داشت. سیستم زیبایی در بدنمان
وجود دارد که بسیار حساس است و به بدنمان می گوید که چقدر بایستی بخوریم، چه زمانی
نخوریم زمانی که ما این تنظیم ها و قوانین بدن را نادیده می گیریم، یا می شکنیم
شروع به خوردن غذاهای غیر طبیعی می کنیم ما این سیستم عالی را کنار می زنیم تعادلش
را برهم می زنیم ما نقاط تنظیم بدن را تغییر می دهیم و این معنی عدم تنظیم،
ناتنظیمی در بدن است. بدنمان نمی تواند بگوید که دقیقاً چه زمانی گرسنه است و
ما بی دلیل می خوریم، ما زیاد می خوریم و این است که مرزهای طبیعی بدنمان را برای
این منظور از دست میدهیم.
این سیستم طبیعی و تنظیماتش و تعادلش به ما کمک می کند که زنده بمانیم ولی ما آن
را خراب میکنیم و و زنده ماندن ناسالم را ایجاد میکنیم و عدم تنظیم.
زمانی که ما از تنظیمات طبیعی و غیر طبیعی بدن صحبت می کنیم،
زمانی که از غذاها و رژیم های سالم و ناسالم صحبت می کنیم، بایستی منبعی که از آن
به این موارد استناد می کنیم چه باشد؟
ما نیاز داریم منبعی داشته باشیم و بهترین منبع می
تواند انسان های قبل از ما باشند. پیشینیان
ما می توانند بهترین الگو و معیار برای تغذیه و سلامتی ما باشند.
هوموساپین ها، نژادی از انسان های قبل
از ما و اولیه که تقریباً نژاد تمامی انسان های امروزی را شامل می شوند و 300000
سال قبل در آفریقا می زیسته اند. با مقایسه آنها با انسانهای امروزی مشخص می شود
که پیش ۹۹/۹% از DNA
آنها شبیه انسان های امروزی است.
این DNA ها همچنین شامل آنزیم هایی می
شود که برای شکستن و گوارش غذاها استفاده می شده است. زمانی که غذایی را در
دهانتان می گذارید، بدون وجود آنزیم هایی برای شکستن و گوارش آنها نمی توانید
آنها را هضم کنید.
وقتی با بررسی تفاوت ها مشخص شده است که بدن ما همان آنزیم هایی را دارد که
هوموساپین ها داشته اند، پس بایستی همان نوع غذاهایی را بخوریم که آنها می خورده
اند. چرا که سیستم بدن موجود در این انسان های اولیه و سیستم بدنی ما که بسیار
بسیار شبیه آنها است طی میلیون ها و میلیون ها سال تکامل ایجاد شده است. و در طی ۳۰۰۰۰۰ سال گذشته تقریباً همان گونه باقی
مانده است.
این مسئله برای ما نکات مهمی را در مورد نحوه ی تحمل و گوارش غذاهای مدرن ایجاد می
کند که بایستی به آنها توجه کرد.
هر غذایی که این ۳۰۰۰۰۰ ساله تولید و به
برنامه ی غذایی انسان معرفی شده احتمالاً ناسازگاری هایی را با این سیستم بدنی
انسان داشته باشد. ممکن است بدن ما بتواند به آن واکنش سالم یا ناسالمی داشته
باشد. تمام تغییرات در بدن ما به صورت تکاملی و بسیار بسیار آهسته اتفاق می
افتد. ۳۰۰۰۰۰ سال شامل هزاران
نسل می شود در حالی که بسیاری از غذاهای امروزی حتی ۲ تا ۳ نسل از معرفی شان
به رژیم غذایی انسانی نمی گذرد و حتی برخی شان در این ۵۰ تا ۶۰ سال گذشته به رژیم
غذایی انسانها معرفی شده اند.
زمانی که ما بدنمان را نمی شناسیم و رفتارها و
کارهایی را با بدنمان انجام می دهیم که با ساختار بدنی و تکامل بیولوژیکی بدن ما
که در میلیون ها سال اتفاق افتاده تطابق ندارد، در این وضعیت بدن ما به عدم تنظیم
و عدم تعادل دچار خواهد شد. دو دلیل اصلی برای این عدم تعادل ها
در بدن وجود دارد که در ویدئوهایی بررسی خواهیم کرد و در این ویدئو دلیل اول که خوردن مکرر هست یعنی دفعات زیاد خوردن را بررسی
خواهیم کرد. زمانی که ما زمان غذا خوردن را افزایش میدهیم که این باعث افزایش
دفعات خوردن می شود وعده های اصلی به همراه میان وعده ها، این بدن ما را از الگو و
تعادلی که پیشینیان ما داشتند دور خواهد کرد.
بررسی الگوی سالم گلوکز خون و الگوی ناسالم که با تکرر خوردن ایجاد می شود.
پیشینیان ما شکارچی و جمع کننده بودند. می توانستند بگردند و چیزی را پیدا کنند،
توت ها، آجیل ها و یا هر گیاه دیگری برای خوردن. ولی اکثر کالری هایی که
دریافت می کردند از شکار به دست می آمد و این به این معناست که آنها در دفعات زیاد
و مکرر می خوردند. شاید دو وعده در روز یا یک وعده در روز و احتمالاً روزهایی هم
بود که نمی توانستند چیزی برای خوردن پیدا کنند و بایستی تا روز بعد صبر می کردند
و نکته ی مهمی که وجود دارد این است که آنها برای صبحانه و یا شام و غیره زمان
مشخصی نداشتند و آنچه را که شکار می کردند در هر زمان که بود می خوردند. حتما این
انسانها از لحاظ متابولیکی بسیار سالم بودند چرا که وعده های زیادی برای افزایش دادن
گلوکز خون نداشتند و گلوکز خون آنها در محدوده ای کم نوسان می کرده یک یا دو بار
در روز، شاید بین ۸۰ تا ۱۲۰ یا کمی کمتر و آنها این افزایش های
بسیار بالای گلوکز خون را نداشتند که امروزه وجود دارد و این به معنای الگوی سالم
گلوکز خون است. در مقایسه با الگویی که وجود دارد و ما آن را الگوری ناسالم گلوکز
خون می گوییم بسیار متفاوت بوده است. اگر ما نقطه شروع را نیمه شب در نظر
بگیریم برای چندین ساعت میخوابیم و در اکثر مواقع خیلی زود بعد از بیدار شدن
صبحانه میخوریم و گلوکز خون را بالا میبریم، برای خیلی از افراد زمان زیادی نگذشته
دوباره چیزی می خورند که می تواند میان وعده و یا هر چیز دیگری باشد. صبحانه، ناهار، شام و بین این ها میان وعده ها و تنقلات
زیادی که خورده می شوند و هر بار گلوکز خون را بالا و بالاتر می برند، بدون
اینکه به گلوکز مجالی برای پایین آمدن داده شود. ما این کار را یعنی،
خوردن را بارها و بارها انجام می دهیم چون بر این عقیده هستیم که گلوکز خون بالا
در طول روز به ما انرژی لازم را خواهد داد و بدن ما طوری طراحی شده که با خوردن
غذا مقادیری از آن را ذخیره نماید و در بین وعده ها از این ذخیره ها استفاده
نماید.
در مورد الگوی سالم گلوکز که در آن میزان گلوکز در روز یک یا
دو بار به صورت میانه می رود و سپس پایین می آید گفتیم، و الگوی ناسالم را که در
آنها گلوکز خون بارها و بارها بالا و پایین می شود در طول یک روز.
زمانی که گلوکز در بدن بالا می رود بدن برای مدیریت و پایین آوردن آن از ترشح
انسولین استفاده می کند. انسولین با فاصله ی زمانی کمی از بالا رفتن گلوکز بدن
ترشح میشود و دهانه های سلول های بدن را برای ورود گلوکز و مواد غذایی باز می کند.
زمانی که گلوکز خون پایین آمد انسولین نیز با فاصله زمانی کمی شروع به پایین آمدن
می کند ولی برای اینکه انسولین به سطوح پایه اولیه اش برگردد زمان بیشتری لازم
است.
در الگوی سالم گلوکز که پیشینیان و انسانهای اولیه
داشتند انسولین بنا بر بالا رفتن گلوکز ترشح می شود. دلیل اینکه در بین مثلا دو
وعده نیز اتفاقی برای بالا و پایین شدن گلوکز نمی افتد و بین آخرین وعده روز
و اولین وعده روز بعد فاصله زمانی بسیار مناسبی وجود داشت. سطوح انسولین به سطوح
نرمال و اولیه خود باز می گشت و این افراد از لحاظ متابولیکی افرادی بسیار سالم و
بدنشان به انسولین حساس بود.
اما الگوی ناسالم و مدرن امروزی گلوکز خون که در
آن بالا و پایین شدنهای زیاد گلوکز وجود دارد متفاوت است، در این الگو بعد از بالا
رفتن گلوکز و ترشح انسولین، گلوکز مدیریت شده و پایین می آید ولی چون فاصله ی بین
خوردن ها کم است و بعد از پایین آمدن گلوکز فرد در صدد خوردن دوباره است به
انسولین فرصتی برای پایین آمدن به سطوح سالم و اولیه داده نمی شود. و
انسولین در بدن در زمانهای زیادی از روز بسیار بالا می ماند. این اتفاق رفته رفته
باعث می شود که سطوح پایه انسولین به مرور زمان و یواش یواش بالاتر برود و با این
اتفاق بدن برای تطابق دادن خود با سطوح انسولین بالا، حالتی را ایجاد می کند
تا خود و سلول های بدن را در مقابل این سطوح بالای انسولین محافظت کند. این حالت مقاومت به انسولین نامیده میشود و این شروع
بیماری های متابولیکی است.
زمانی که تعادل انسولین بدن از بین می رود و
سطوح انسولین بالا می رود حالتی به نام مقاومت به انسولین ایجاد می شود،
زمانی که سطوح ماده ای مثلاً انسولین به صورت مزمن بالا می رود بدن در مقابل این
سطوح بالا مقاومت ایجاد می کند یعنی حالت مقاومت به انسولین به نوعی سازگاری بدن
با شرایط انسولین بالاست و یکی از علائم این وضعیت گرسنگی های مکرر است. انسولین
بالا هم چنین چربی سوزی را متوقف می کند. چون که انسولین یک هورمون ذخیره ساز چربی
است. و برای ما راهی وجود ندارد زمانی که انسولین واقعاً بالاست بتوانیم چربی
بسوزانیم، برای چربی سوزی حتما بایستی این چرخه انسولین بالا را بشکنیم.
بیایید این خارج شدن بدن از تنظیمات انسولین را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم، اگر ما به انسولین حساس باشیم و در واقع از لحاظ متابولیکی
سالم باشیم، در این وضعیت زمانهایی که اضافه منابع داریم می توانیم انرژی را به
صورت چربی ذخیره کنیم و این در مقادیر معینی صورت خواهد پذیرفت. در این وضعیت بدن
گرایش و توانایی مشخص و هم اندازه ای برای سوزاندن چربی ها و انرژی های ذخیره شده
را نیز دارد و این تنظیمات و سلامتی بدن ماست و آن طوری که بایستی بدن
ما باشد.
زمانی که ما سطوح انسولین را به صورت مزمن بالا
نگه می داریم و به مقاومت به انسولین می رسیم، در این وضعیت گرایش بدن به ذخیره
سازی چربی بسیار بسیار بالاست و گرایش بدن به چربی سوزی در واقع تقریباً صفر است و
وجود ندارد. و در وضعیت بالای انسولین این گرایش بدن به ذخیره چربی
بسیار افزایش می یابد و انسولین بالا چربی سوزی را کاملاً متوقف می کند و بدن هیچ
دسترسی به انرژی ها و چربی هایی که ذخیره کرده است نخواهد داشت.
گفتیم که انسولین هورمونی
ذخیره ساز در بدن است و بالا بودن سطوح آن بدنمان را به انسولین مقاوم می کند و
بدن مقاوم به انسولین مستعد بیماری های متابولیکی است. می خواهیم بررسی
کنیم راههایی را که می توانیم سطوح انسولین بدن را پایین تر بیاوریم و بدنمان را
از لحاظ متابولیکی سالم تر کنیم. برای اینکه
بتوانیم انسولین بدن را پایین بیاوریم و نرمال کنیم بایستی از غذاها و کارهایی که
باعث بالا رفتن انسولین می شوند پرهیز کنیم.
اگر ما پاسخ انسولین غذاهای مختلف را بررسی کنیم، چربی ها کمترین پاسخ انسولین،
پروتئین ها پاسخ انسولین میانه و کربوهیدرات ها بیشترین پاسخ انسولین را دارند.
یعنی اگر پاسخ انسولین چربی ها را عددی یک رقمی در نظر بگیریم این عدد برای
پروتئین ها دو رقمی و برای چربیها سه رقمی است. پس یکی از مهم ترین اقدامات برای
کم کردن سطوح انسولین کم کردن و حتی حذف مصرف کربوهیدرات هاست.
روش دوم برای کم کردن انسولین خوردن وعده های کم تر غذایی است. یعنی هر زمان غذایی را می خوریم، هر زمان وعده ای را می خوریم سبب بالا رفتن گلوکز و ترشح انسولین خواهد شد. پس یکی دیگر از اقدامات اساسی دیگر برای کنترل و کم کردن سطوح انسولین کم کردن تعداد دفعات خوردن است. اگر ما وعده های کمتری بخوریم ، کم تر انسولین را بالا خواهیم برد و هر چقدر بازه های خوردن یعنی بازه ای که وعده ها در آن جای می گیرند کم تر شود، باز بدن انسولین کمتری ترشح خواهد کرد. یعنی با این کار زمانهای روزه داری افزایش می یابد و به بدن فرصت پایین آوردن سطح انسولین و استفاده از چربی هایی که ذخیره کرده است داده میشود.
به صورت پایه ای دو نوع سوخت وجود دارد که بدن می تواند از آنها به عنوان منبع انرژی استفاده نماید. البته بدن می تواند از پروتئین ها نیز به عنوان منبع انرژی استفاده نماید ولی مکانیسم های زیادی وجود دارد که از این اتفاق جلوگیری می کند و می توانیم چربی ها و کربوهیدرات ها را اصلی ترین منابع در دسترس انرژی بدن در نظر بگیریم.
بدن ما توانایی بسیار بالایی برای سازگاری دارد و در استفاده از چربی ها و یا کربوهیدرات ها به عنوان انرژی نکاتی را بایستی در نظر داشته باشیم.
اول اینکه بدن ما توانایی استفاده از هر دوی کربوهیدرات ها و چربی ها را به عنوان انرژی دارد.
دوم اینکه ترجیح بدن ما برای استفاده کربوهیدرات ها است، یعنی اگر کربوهیدرات ها در دسترس باشند به هر مقداری بدن ما ابتدا آنها را به عنوان انرژی استفاده خواهد کرد. یعنی اگر 50% میزان سوخت چربی و ۵۰٪ کربوهیدرات در دسترس بدن باشد به هیچ وجه بدن ۵۰ ٪ از انرژی را از چربی و ۵۰٪ از انرژی را از کربوهیدرات ها نخواهد گرفت و بدن ابتدا تمام انرژی اش را تا استفاده و مدیریت 50% کربوهیدرات ها از این منبع خواهد گرفت و تا آن زمان هیچ استفاده ای از چربی ها نخواهد کرد.
کربوهیدرات ها گلوکز خون را افزایش می دهند چرا که آنها تبدیل به گلوکز خون می شوند و بنابراین آنها بایستی ابتدا فراوری شوند. بدن عجله ای برای خلاص شدن از چربی ها ندارد ولی باید به سرعت گلوکز درون خون را مدیریت کند، چون بسیار مهم و حیاتی است که گلوکز را در بازه ای معین نگه دارد، سطوح گلوکز بالا و سطوح گلوکز پایین به شدت خطرناک هستند.
هم چنین کربوهیدرات ها با بالا بردن گلوکز خون انسولین را هم بالا می برند و انسولین هورمونی است که چربی سوزی را قطع می کند. انسولین هورمون ذخیره ساز چربی است. به این دلیل که کربوهیدرات انسولین را بالا می برد، استفاده از چربی ها را نیز قطع می کند.
نکته ای که باید به آن توجه اسامی کنیم و بسیاری از افراد از آن غافل اند این است که چون انسولین با کربوهیدرات ها بالا می رود و دیگر بدن دسترسی به چربی هایش ندارد، پس شروع به گرسنه شدن خواهد کرد و زمانی که این اتفاق می افتد شما مجبورید بیشتر بخورید.
راه حلی که برای این مسئله وجود دارد کم کردن مصرف کربوهیدرات هاست و این باعث کم شدن سطوح انسولین خواهد شد و این چرخه ی باطل شکسته خواهد شد. با انسولین کمتر بدن می تواند به چربی های که ذخیره کرده دسترسی پیدا کند و تعادل را به بدن برگرداند و بدنی که بتواند از چربی هایی که ذخیره کرده است استفاده کند بدنی سازگار با چربی هاست.
برای دیدن ویدئوهای بیشتر در مورد کارکردهای بدن از بخش دانلودهای سایت استفاده نمایید.
همچنین آگاهی ها و تمرینات دوره فوق العاده گام های اساسی برای سلامتی 1 منبع عالی ای است برای به تعادل دراوردن بدن و رسیدن به سلامتی پایدار و همه جانبه در زندگی.
فایل های رسانه
نظرات کاربران
هنوز نظری ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر میدهد!